
به گزارش سایت رسمی فدراسیون فوتبال، دوحه؛ احسان محمدی- اینجا روز قبل از مسابقه شبیه شب قبل از مسافرت است، وقتی آدم با چک لیستی دور خانه میچرخد تا چیزی جا نگذارد، کارتهای بانکی، شارژر، آخرین تلفنها برای رزرو جا، چک کردن آب و هوا، حتی همراه بردن چند تن ماهی و سیبزمینی برای روز مبادا!
نوشتم مسافرت چون از تشبیه فوتبال به جنگ فراریم، حیف است لذت فوتبال را با بوی خون شناور در فضای جنگ مقایسه کرد اما واقعیت این است که احتمالاً در جنگهای باستانی گروهی غیر از سرداران و سربازان همین کارهای ما را میکردند؛ طبلها را روغن میزدند، پرچمها را مرتب میکردند، بوق و شیپورها را چک میکردند و دور هم مینشستند و برنامه میریختند که در صورت بروز هر اتفاقی چه واکنشی نشان دهند. این کاری است که ما انجام میدهیم. تقسیم کار بین نفرات، هرکس کجا بایستد، چکار کند، با چه کسی هماهنگ شود، از کدام در برویم، کجا بایستیم، پرچم بزرگ را کجا ببریم و …
با سوریه بازی داریم، به تجربه نزدیک به سی و پنج سال دیدن فوتبال هر وقت کسی با اطمینان میگوید «میبریم» من نگران میشوم، درست مثل همین بازی با هنگکنگ که خودم هم تحت تاثیر فضای عمومی برای یک جشن دستکم چهارگله آماده شده بودم و با یکگل بردیم. در مرحله حذفی همه چیز سختتر است، تیمها میدانند که در ۹۰ دقیقه ممکن است تاریخ را از نو بنویسند.
ماجراجویی تاجیکستان و درخشش اردن به باقی تیمها همین اعتماد به نفس را داد که ما چرا نتوانیم غولکشی کنیم. شجاعت مُسری است. برای همین شک ندارم که سوریه برای بردن میآید. آنها هیچوقت حریف سادهای برای ما نبودند، چغر بد بدن وصف حالشان است. از دهه ۷۰ تا همین چندسال پیش که در ورزشگاه آزادی ۲-۲ ما را متوقف کردند سختجان بودند، حتی وقتی تمام ستارههایمان را در مسیر جام جهانی ۹۸ داشتیم به زحمت آنها را ۱-۰ با گل علی دایی بردیم و در تهران هم ۲-۲ کردیم.
حتماً این حرفها را امیر قلعهنویی و دستیارانش در رختکن و تمرینات به بازیکنان میگویند، اینکه «دستکم نگیرید»، اینکه در این مرحله اولین اشتباه یعنی بستن چمدانها و رفتن سمت فرودگاه و خداحافظی با رویای بالا بردن جام. خبرنگارهایی که تمرینات تیم را از نزدیک میبینند، از اتحاد تیمی میگویند، از اراده و اشتیاق برای قهرمانی، از نسلی که خیلی از آنها میخواهند با یک برگ طلایی کتاب دوران حرفهایشان را ببندند.
بیصبرانه منتظر روبرو شدن با سوریهایی هستیم که در دوحه تعدادشان زیاد است، ورزشگاه کوچک محل جدالی بزرگ است، ما به بردن فکر میکنیم و سوریه احتمالاً به کشتن خلاقیت و زمان و کشاندن بازی به پنالتی. تمام اینها خیالبافی است، همه چیز فردا توی زمین رخ میدهد.
قصد ندارم فوتبال را آغشته مباحث سیاسی کنم اما اینجا کشورهای عربی به شدت حامی هم هستند، به قول مردم کوچه و بازار «پشت هم را دارند»، شک نکنید فردا خیلیها که سوری نیستند از این تیم حمایت میکنند، این همدلی عربی را در بازیهای زیادی دیدهام، حتی اگر همدیگر را شکست بدهند. همان ضربالمثل قدیمی خودمان؛ اگر گوشت هم را بخورند استخوان همدیگر را دور نمیاندازند. چیزی شبیه شادی بسیاری از ایرانیان بعد از پیروزی و صعود تاجیکهای فارسیزبان.
ما ایرانیم و بازیکنان خوب میدانند اگر قصد دارند تاریخسازی کنند حالا وقتش است. بیهیچ بهانهای به سوی جام یورش ببرند، این ماموریتی برای وطن است.