- قدم اول ایران برای جام ملتهای فوتسال آسیا: معرفی ۲۵ بازیکن
- بیانیه کمیته انضباطی فدراسیون
- به یاد نیما نهاوندیان: تو نیستی که ببینی
- آقاجانیان: هدیه کریسمس بازیکنان تیم ملی را نگه داشتهام
- سرژیک؛ نمایندهای از نسل مانای فوتبال ایران
- نقش بیبدیل ارمنیها در فوتبال ایران
- اعلام اسامی داوران ۵ بازی هفته پانزدهم لیگ برتر
- در جلسهی میان نمایندگان آسیا در جام جهانی چه گذشت؟
- پادشاهی که نباید غافلگیر شود
- شمسایی: باید از اعتبار فوتسال ایران دفاع کنیم
- با تمام توان برای سربلندی مردم ایران
- امید ما دوباره جان گرفت
- «کریم» در عکس سال به انتخاب مردم
- قربانی: یک مرحله نه، باید دو مرحله صعود کنیم
- بازی با تیمهای بزرگ برای بزرگتر شدن
اندوهی که یکساله شد ...
سایت رسمی فدارسیون فوتبال، احسان محمدی – یکسال از شب شومی گذشت که فوتبال ایران ملیکا محمدی دختری که سرشار از شور زندگی بود را از دست داد اما هنوز این اندوه تازه است، کهنه نمیشود. آفتاب بارها طلوع و غروب کرد، همبازیهایش با قلب شکسته به میدان برگشتند، بعد از گلزنی نامش را فریاد زدند، کنار عکسش شاخه گل گذاشتند، در شبکههای اجتماعی خاطراتش را مرور کردند اما هنوز این رنج را سر باز ایستادن نیست ... انگار واژها توان نشان دادن حجم سوگ دختر ملیپوش و دانشآموخته ایرانی را ندارند که در 23 سالگی پیراهن سفید تیم ملی را با کفن سفید عوض کرد.

او به نسلی تعلق داشت که به خیلی از دختران شجاعت درخشیدن در فوتبال آسیا را داد، به خیلی از خانواده این اعتماد را بخشید که دختران ایران در فوتبال هم میتوانند پرچم را بر بام آسیا بنشانند، در جام جهانی نمایش محترمی داشته باشند … او به نسلی تعلق داشت که تازه فصل شکوفاییاش بود اما داس فلک به جدال با تن نحیفاش آمد.
ملیکا محمدی متولد 9 فروردین 1379، هافبک تیم ملی ایران و باشگاه فوتبال خاتون بم، سوم دیماه 1402 در یک تصادف رانندگی جان باخت. همراه او بهناز طاهرخانی و زهرا خواجوی نیز مجروح و راهی بیمارستان شدند که خوشبختانه سلامتیشان را بازیافتند. روزی که پیکر او را در ورزشگاههای آزادی، حافظیه شیراز و فجر بم تشییع کردند آسمان از آن حجم اندوه بغض کرد. اینکه تقدیر دختر شیرازی ایران را به آمریکا بُرد، دوباره برگرداند و در کنار نخلهای بم به جایی در آسمان فرستاد بیشتر به قصهها شباهت داشت اما واقعی بود، تلخ ولی واقعی.

درست مثل زلزله بم. بم به لطف سختکوشی مردم کویر «دوباره شاداب و جوان شد»، نخلهای شکسته دوباره خرما دادند، ارگ با سرپنجه هنرمند مرمتکاران سر پا ایستاد، خانههای گلی و خشتی جایشان را به بناهای محکمتر دادند و تیم فوتبال دخترانش بر بام فوتبال ایران ایستاد. حالا امیدوار و ناگزیریم این اندوه هم بعد از یکسال جایش را به آرامش بیشتری بدهد، زندگی ادامه دارد و باید دست به زانو گرفت، دوباره ایستاد و جنگید. حتی با زخمهایی که دیر جایش خوب میشود.
تسلیت به خانواده محترم و صبورش، تسلیت به فوتبال، تسلیت به ایران. روحش در آرامش ابدی که حتی با رفتنش هم به دیده شدن فوتبال زنان کمک کرد، دختری که آرزویی جز حال خوب سرزمین مادری نداشت ....




