
سایت رسمی فدراسیون فوتبال؛ احسان محمدی- درباره منصور پورحیدری حرفی نمانده که کسی نزده یا ننوشته باشند.
انگار زاده شده بود که در آرامش و انزوا کارش را پیش ببرد. بیهیاهو. عادت کرده بود که به جای گله کردن سوت کند.
در فوتبال ایران شاید تنها بتوان او را با محمود خوردبین مقایسه کرد که او هم انگار کنار نیمکت پرسپولیس به دنیا آمده است.
مردی که معمولاً او را کنار نیمکت دیده بودیم به عنوان بازیکن کارنامه بسیار محترمی دارد.
پورحیدری در ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ برای حضور در دو تورنمنت جام عمران منطقهای ۱۹۷۰ و بازیهای آسیایی ۱۹۷۰ به ترتیب توسط رایکوف و ایگور نتو مربیان وقت تیم ملی به این تیم دعوت شد. پورحیدری در مجموع در این مسابقات سه بازی برای تیم ملی انجام داد و موفق به کسب دو عنوان قهرمانی در جام عمران منطقهای و جام بینالمللی کوروش شد.
او به عنوان بازیکن و مربی به هر آنچه در فوتبال ایران و آسیا وجود داشته است دست یافته، از قهرمانی در باشگاههای آسیا تا جام میلز و تخت جمشید و آزادگان و حذفی و .... در 390 مسابقه روی نیمکت آبیها نشسته و رکورددار بازیهای آبی و قرمز است.
قهرمانی تیم ملی ایران در بازیهای آسیایی بانکوک با نمایشی درخشان تحت نظر پورحیدری به دست آمد. او در تیم ملی یک معلم، مربی و پدر بود. بازیکنان آن نسل هنوز هم از رفتار فروتنانه و پدرانهاش خاطرههای بسیاری دارند.
منصور پورحیدری حتی وقتی از باشگاه کنار گذاشته شد به جای جنجال و حاشیه، مصاحبههای گزنده و توهین و تحقیر با احترام از استقلال حرف زد. همین رفتار وفادارانه او باعث شد تا به یک نماد، الگو و شمایل در نزد افکار عمومی حتی رقیبان تبدیل شود.
ترفیع دیر موقع پس از وفات در نزد برخی هواداران و ورزشیها و سیاسیون البته برای عاقبت به خیری خوب است اما کاش وقتی قبراق بود و با آن چشمهای متقاعدکننده دوری اجباری از استقلال را تحمل کرد هم اینقدر با او مهربان بودیم. درست مثل دهها ستاره دنیای ورزش که این روزها در گوشهای کز کردهاند و میدانند چرخه همیشگی برای آنها هم رخ میدهد.
امروز بیش از هر زمان دیگری فقدان مرد محترمی مثل منصورخان در فوتبال ایران احساس میشود، کسی که لنگر تسکین بود و حتی در پر تنشترین روزها قادر بود بازیکنان سرکش و هواداران پر آشوب را به احترام وادار کند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.