احسان محمدی- به گزارش سایت رسمی فدراسیون فوتبال؛ اگر یک مربی ایرانی بخواهد به شاگردانش یاد بدهد چطور روی زمین توپ را بچرخانند، با یک ضربه دقیق چرخهای اتوبوس دفاعی حریف را پنجر کنند، از لابهلای مدافعان راهشان را باز کنند، یک بازی سخت و فشرده را با خونسردی کامل وسط زمین مدیریت کنند، به بازی ریتم بدهند و مهاجمان را با پاسی دقیق با دروازهبان تک به تک کنند کافی است فیلم بازیهای مجتبی جباری را به آنها نشان بدهد.
پسری با اصالتی اردبیلی که در رباط کریم به چشم آمد، لاغر اندام و ترکهای اما سرسخت و پیگیر. فوتبال را از راه آهن شروع کرد، بعد در جوانان استقلال آنقدر با کیفیت بود که لباس بزرگسالان این تیم را تن کرد اما برای گذراندن خدمت سربازی به خراسان رفت. راهی دشوار برای دعوت به تیم ملی. اما مجتبی جباری هیچوقت اهل کارهای آسان نبود. در لباس سیاه و سرخهای ابومسلم سه سال چنان درخشید که بازیکن تیم ملی شد. قابهای ماندگار فوتبال باشگاهی او اما با استقلال تهران در تالار خاطرات عاشقان فوتبال ثبت شده است. جایی که با پوشیدن شماره 8 لقب «زیدان آسیا» را به او دادند.
او با استقلال چند بار لیگ برتر و جام حذفی را فتح کرد، به نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا رفت و با پاسهای خلاقانه و گلهای زیبا کاری کرد که استقلال بدون او مثل ارکستری بدون رهبر به نظر میرسید. لقب زیدان آسیا برازندهاش بود. بازیکنان استقلال هر وقت نمیدانستند با توپ چکار کنند آن را به مجتبی میرساندند، او بلد بود چکار کند! در کنار تسلط به توپ و خونسردی یک خصلت دیگرش هم شبیه زیدان بود؛ عصیان!

قصه مجتبی جباری و تیم ملی اما پر از افسوس است. بیش از 30 بار برای تیم ملی بازی کرد و سه گل زد و آمار شگفت انگیزی را در تعداد پاس گل ثبت کرد. اما او هم از آن دست بازیکنانی است که واژه «مصدومیت» کنار اسمش نشست و اجازه نداد آنچنان که شایستهاش بود در تیم ملی بدرخشد. مردی که در دو صعود به جام جهانی 2006 و 2014 به تیم ملی کمک کرد، بخت حضور در هر دو جام را دقیقه آخر از دست داد.
درست وقتی فصل باشکوهی را سپری کرده بود و همه او را مسافر جام جهانی آلمان میدانستند زمانیکه تیم ملی برای اردوی آمادهسازی خود به سوئیس رفت، در یکی از تمرینات دچار پارگی رباط صلیبی شد و بلیت سفر در لحظه آخر از کف دستش لغزید! مصدومیتی که مثل یک زخم ناسور همیشه با او ماند. او بعدها در باره آن اتفاق گفت: «وقتی به خاطر مصدومیت بازی در آن جام را از دست دادم، از این بابت درس گرفتم. من در فوتبالم زیاد پایین و بالا داشتم و خیلی برای جایگاهی که در آن قرار دارم زحمت کشیدم. »
جباری عضوی از تیم ملی بود که برای جام جهانی 2010 تا آخرین لحظه جنگید اما در آن سال تلخ هیچ بازیکنی از ایران راهی آفریقای جنوبی نشد. در راه جام جهانی برزیل جباری یکی از بازیکنان تاثیرگذار کارلوس کیروش بود، فیکس بازی میکرد اما بازیها را از تلویزیون دید ... او به خاطر مصدومیت کهنهاش قصد داشت با کارلوس کیروش صحبت کند و بگوید که زانویش تاب فشار تمرینات سنگین را ندارد و بهتر است جایش را به جوانترها بدهد، اما خبر زودتر از جلسه در روزنامهها منتشر شد و باعث دلخوریهایی شد... که بماند! مجتبی شایسته یک خداحافظی بسیار شایستهتر بود.

این پایان فوتبال ملی یک هافبک بازیساز است که از مغزش بیش از عضلاتش استفاده میکرد، باهوش بود و میتوانست تفاوتها را رقم بزند، اهل کتاب و سینماست و در عین خونسردی پتانسیل شعلهور شدن دارد ... ستارهای که «زیدان آسیا» بود و هنوز دیدن ویدیوی پاس گلهایش برای هافبکهای جوان مثل کلاس آموزشی آموزنده است ... تولدت مبارک هشت به یادماندنی.