
احسان محمدی_به گزارش سایت رسمی فدراسیون فوتبال،اینها میتواند توصیفی کوتاه برای دیگو آرماندو مارادونا باشد اما نسخه ایرانیِ پسر آشوبگر آرژانتین، فروتن و محجوب بود، هرگز ذرهای از آن حاشیهها را نداشت و البته فقط ۲۲ سال عمر کرد و روزگار به او فرصت نداد تا کتاب افتخارات فوتبالش را قطورتر کند.
مهدی رضاییمجد حالا یک ستاره دستنیافتنی است، از آنها که جایی در آسمان احتمالاً به زمینهای فوتبال نگاه میکند و یادش میآید که چطور برای اکباتان و تهرانجوان و پرسپولیس توپ زد.
روایتهای زندگی او توام با افسوس عمیق است، بسیاری معتقدند که اگر آن عشق بیحد و حصر به دفاع از ایران را نداشت و داوطلبانه به جبهه نمیرفت حتماً در تاریخ فوتبال ایران نامش را بیشتر میشنیدیم. حتماً پیراهن تیم ملی بزرگسالان را میپوشید.
میگویند کاپیتان وقت تیم فوتبال جوانان جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ بود. ۱۵ گل ملی در کارنامه دارد که یک گل او مقابل تیم ملی بزرگسالان کره جنوبی در جام پادشاهی بنگلادش به ثمر رسیده است. این بازی با نتیجه ۳ بر یک به سود کره جنوبی تمام شد و تکگل تیم جوانان ایران را شهید رضایی مجد وارد دروازه حریف کرد.
میگویند علی پروین او را برای بازی در پرسپولیس پرستاره دهه ۶۰ میخواست اما «مهدی» رویاهای بزرگتری داشت، توپ و زمین چمن و پیراهن تیم ملی را رها کرد و رفت تا مقابل توپ دشمن بایستد و از زمین ایران دفاع کند.
دهم اسفند ۱۳۶۵ وقتی مارادونا بعد از فتح جامجهانی مثل یک قدیس در همه جای جهان شناخته شده بود، مارادونای محجوب ایران در شلمچه شهید شد. ترکش به نخاع و گردن او برخورد کرد و کتاب زندگی یکی از وفادارترین فرزندان ایران بسته شد اما مهدی رضاییمجد هنوز بازنشسته نشده، انگار با همان موهای مجعد، چشمهای پرشور و عضلههای برجسته و پیراهن سبز ایران خستگیناپذیر میدود. عاشقان ایران از نفس نمیافتند، از یاد نمیروند و هرگز نمیمیرند.
یاد کردن از مهدی رضاییمجد، مرور تمام دلیرانی است که عاشق فوتبال بودند اما یک روز تصمیم گرفتند به عشق بزرگتر وفادار بمانند، به ایران که «کنام پلنگان و شیران نشود».
روحش شاد و یادش گرامی باد.